مقرنس، گونه ای از طاق های استالاکتیتی، از ویژگیهای اولیه معماری اسلامی است. مقرنس که در اواسط قرن دهم در شمال شرق ایران و مرکز شمال آفریقا توسعه یافت، دو سر گستره وسیعی که دارالاسلام را تشکیل میداد، با بافت لانه زنبوری خود به ویژگی مشترک کاخها و معابد تبدیل شد. در واقع، از قرن یازدهم به بعد، تقریباً در تمام ساختارهای اسلامی به یک ویژگی برجسته مبدل گشت و به عنوان یک عنصر کلیدی در زبان بومی معماری اسلامی تا دوران مدرن باقی ماند.
مقرنس شکلی است که آرمانهای تمدن اسلامی را تجسم می بخشد: شکل فیزیکی آن که با سیالیت و تکرار مشخص میشود، بر اصول کلامی اسلامی استوار است.
در مقرنس چهار ویژگی اصلی وجود دارد که ظاهر آن را متمایز می کند. اول اینکه سه بعدی است و در نتیجه در سازه های ساخته شده حجم می دهد. دوم اینکه درجه این حجم متغیر است. در نتیجه، این تنوع به معماران این امکان را میدهد که مقرنسها را به عنوان یک سازهای صرفاً معمارانه برای پشتیبانی از یک سازه یا به عنوان وسیلهای زینتی اجرا کنند. به عنوان سومین ویژگی، مقرنس هیچ مرز منطقی و ریاضی نمیشناسد. هیچ یک از عناصر آن یک واحد ترکیبی متناهی نیستند. در نتیجه هیچ مرز منطقی یا ریاضی محدود کننده مقیاس ترکیب مقرنس وجود ندارد. از این نظر شاید مفید باشد که نقوش لانه زنبوری پلکانی مقرنس را به شکلی مانند فرکتال تشبیه کنیم. فراکتال که شکل آن با یک معادله جبری ساده تعیین میشود، نیز محدودیتی ندارد و میتواند تا بی نهایت کشیده شود. به همین ترتیب پیچیدگی مقرنسها تنها به مهارت معمار و سازنده محدود میشود. چهارمین ویژگی مقرنس این است که به دلیل حجم متغیر، یک واحد سه بعدی به راحتی به شکل دو بعدی تبدیل میشود.
مقرنس یکی از اجزای اصلی معماری اسلامی است. به همان اندازه که ستون یونی از معماری یونانی-رومی است، جزئی از زبان بومی معماری اسلامی است. به همین ترتیب، مقرنس ها در لحظهای که سبک معماری اسلامی بیشترین تأثیر خود را داشت، به یک ویژگی استاندارد معماری تبدیل شد. در نتیجه، ساختمان های قرون وسطایی از قرطبه، اسپانیا، تا دمشق، سوریه، مشبک کاری پیچیده مقرنس را به نمایش می گذارند.
دارالاسلام از حدود قرن هشتم تا قرن سیزدهم، ساختار قدرت برتر جهان اسلام بود. تأثیر عظیم مقرنسها در محیط ساخته شده شهرها از اقیانوس اطلس تا چین، گواهی بر قدرت سیاسی است که جباران اسلام بر جهان قرون وسطی اعمال کردند. در واقع، مقرنس با توسعه ساختار قدرت اسلامی توسعه یافت. پس از رحلت حضرت محمد (ص) در سال 632، ساختار قدرت اسلامی به سرعت گسترش یافت. در واقع، در سال 732، تنها 100 سال پس از مرگ پیامبر، اعراب از صحرا تا مرکز فرانسه گسترش یافتند، جایی که شکستی قاطع در پواتیه متحمل شدند. فرهنگ اسلامی که در هنر، ادبیات و معماری مشهود بود، به عنوان یک امپراتوری اسلامی به واقعیت تبدیل شد.
ویژگی هنر و معماری اسلامی تکیه بر تزیین و تکرار است. نقش تزیینات در هنر اسلامی به مشخص شدن آن کمک می کند. این به معماری نیز گسترش مییابد. این که یک فرم تا چه اندازه کارکرد معماری و تزئینی دارد به تعیین ارزش کلی آن در بافت اسلامی تا حدی که برای زیبایی شناسی غربی ناشناخته است کمک میکند. برای هنر و معماری غربی، فرم و عملکرد مقولههای جداگانه ای هستند و یک ساختمان لزوما نباید هم کاربردی و هم از نظر زیبایی شناسی دلپذیر باشد. اما برای هنر و معماری اسلامی، این دو جزء مترادف هستند.